3- یکی از دلایلی که شلدون رو درک می کنم شکست همیشگی ـم توی وفق دادن خودم با عرف های اجتماعیه. مثل شلدون وضع ـم فاجعه نیست مشخصاً؛ ولی واقعاً برام سخته که با تعارف ها و رسوم کنار بیام و در کل ترجیح می دم که تلاش هم نکنم حتی.

می تونم بگم تلاش کردم، ولی خب بیشتر خودمو مسخره کردم تا اینکه اجتماعی تر بشم!

4- یا مثلاً من تقریباً مثل شلدون در می زنم.

من مثل شلدون از دوازده سیزده سالگی آروم بوده که LHC رو ببینم.

من مثل شلدون به وجود عشق اعتقاد ندارم. ( چرا حس می کنم این قراره توی شلدون تغییر کنه؟ ) 

من مثل شلدون طعنه ها رو متوجه نمی شم.

5- حوصله نوشتن ندارم، وگرنه اون مورد بالا خیلی طولانی تر از این حرفا می شد :دی

با اینا تابستونو سر بکنید: یک بازی وبلاگی

نمی دونم چرا نمی شه پست قبل رو ویرایش کنم و ادامه ش بنویسم اینو!

شلدون ,مثل ,رو ,نمی ,کنم ,تر ,مثل شلدون ,من مثل ,می کنم ,این قراره ,قراره توی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اشعار ناب فروشگاه اینترنتی دیجی تک موبایل میلاد رحمتی طولارود جواب سوالات باشگاه کارگزاری آگاه معجزه خدا کــــــافه ســـــرگرمــــــــی مطالب سرگرم کننده پارک فایل رمان نویسی نوین کنکور ،تخصصی ترین مرجع آموزش کشور